علت اینکه در هواپیمای سرنشین دار با دوربین متریک و gnss/imu دقیق با زوایای به دقت چندهزارم درجه و تعیین موقعیت به دقت بهتر از ۱۰ سامتیمتر، بحث حذف نقاط کنترل زمینی مطرح نشده است عبارتست از:
۱- استحکام هندسی پایین شبکه تصاویر بخاطر پوشش طولی و عرضی کم
۲- بهبود حداقل دوبرابری پارامترهای توجیه خارجی بعد از مثلث بندی هوایی نسبت به مشاهدات زمین مرجع سازی مستقیم که نشان میدهد هنوز دقت مشاهدات زوایا در فناوری gnss/imu یک قدم عقبتر از زوایای حاصل از sfm است. البته در اینده با بهبود کیفیت سیگنال های دریافتی در طول موج L5 و افزایش کانال ها و روش های فیلتراسیون و تلفیق سیگنال ها مبتنی بر یادگیری عمیق شاهد رقابت نزدیکتر این دو فناوری خواهیم بود.
۳- ارتفاع و سرعت بالاتر هواپیماهای سرنشین دار موجب خطاهای بزرگتر موقعیت ودوران و همچنین تاثیر بیشتر این خطاها در مختصات زمینی خواهد شد.
۴- مدت زمان پرواز بیشتر هواپیماهای سرنشین دار و شعاع پروازی بیشتر موجب میشود کنترل و کاهش ان بخش از خطاهای تجمعی ناوبری نیاز به نقاط کنترل زمینی بیشتری داشته باشد. برای مثال خطای کالیبراسیون شیفت ودریفت gps با اخذ نقاط کنترل در دو سوی هر strip پرواز با فواصل ۱۰-۲۰ کیلومتر قابل مدلسازی است. البته نوارهای کراس تعداد این نقاط را از لحاظ تیوری تا ۴ نقطه در ۴ گوشه بلوک کاهش میدهد اما حذف نمیکند.
۵- عدم کالیبراسیون مکانی و زمانی سیستم ناوبری و دوربین موجب میشود که نتوان با یک نقطه کنترل و صرفا استخراج یک شیفت مساله کالیبراسیون را حل نمود.
۶- در سیستم های تصویربرداری متریک هوایی جابجایی بین آنتن گیرنده و مرکز تصویر دوربین باید در دوران بدنه هواپیما ضرب شود تا بتوان مختصات مرکز تصویر را بدست اورد. اما در عمل بجای دوران بدنه، دوران دوربین را داریم که مستقل از بدنه است (زیرا imu به دوربین نصب شده است) و این امر یک محدودیت در حد ۵-۱۰ سانتیمتر برای دقت مختصاتی مرکز تصویر ایجاد میکند که در تهیه نقشه های خیلی بزرگ مقیاس ۱:۵۰۰ بسیار جدیست و نیاز به نقطه کنترل را شدت میبخشد. البته این خطا در پهپادها بواسطه ریجید بودن بدنه و دوربین وجود ندارد.
نویسنده: دکتر سعادت سرشت