بسیاری از زمین شناسان که درباره علت وارون شدن ها بررسی می کنند اکنون معتقدند که میدان مغناطیسی ضعیفی که بر سطح زمین می سنجیدند آنقدر ضعیف است (که آهنربای نعلی شکل اسباب بازی هم ۱۰۰ برابر از آن نیرومند است) تنها مشتی از خروار است. بخش عمده از فعالیت مغناطیسی زمین در هسته آهنی و نیکلی آن صورت می گیرد. برابر مقبول ترین توضیحی که برای مسئله ارائه شده و به نظریه دینامو معروف است بخشی از میدان که در هسته زمین کشیده می شود. در نتیجه به طور مستقیم از هسته نمی گذرد بلکه بارها دور هسته پیچیده می شود تا مانند دسته ای از کش های محکم تشکیل خطوط شار نیرومندی را بدهد. بنابراین نظریه جریان همرفتی فلز گداخته که از اعماق هسته بالا می آید. حلقه های کوچکی از این ماده مغناطیسی دور پیچیده را به سطح می راند که از اینجا به فضا امتداد می یابند و تشکیل میدان آشنایی را می دهد که می سنجیم سپس یک بار دیگر به درون هسته شیرجه می روند و سخت دور هسته پیچیده می شوند. بدین ترتیب میدان خود را نگه می دارند در این فرضیه درباره اینکه چه چیزی ممکن است باعث وارونه شدن میدان میشود چنین استدلال می شود که طبیعت غیر قابل پیش بینی جریان همرفتی نقش دارد.
اگر در یک نقطه چند حلقه بیشتر از نقطه دیگر جمع شود ذره های میدان که به سطح می رانند در جهت مخالف حلقه می زنند. احتمال دیگر این است که این وارونه شدن ها به هیچ وجه کاتوره ای و تصادفی نیست و اگر اطلاعات کافی داشتیم می توانستیم آنها را پیشگویی کنیم و شاید بر هم کنش های الکترو مغناطیسی مایع جوشان درون زمین چندان پیچیده اند که وارونگی تصادفی به نظر نمی رسد. اگر چنین باشد شاید روزی دانشمندان بتوانند به ما بگویند که وارونگی بعدی چه هنگام رخ می دهد اما اکنون تنها کاری که می توانیم بکنیم این است که قطب نماهایمان را تماشا کنیم و حدس بزنیم در دل گداخته زمین چه می گذرد.